کمی آهسته تر دنیا
دمی مهلت بده اینک که بنشینم کنار او
و احساسش کنم یک دم
به روح و جان و قلب خود
بدون دیدن رویش من آرامش نمی یابم
و در دریای بی ساحل
عبث می گردم و بیهوده می جویم
کمی آهسته تر دنیا
برون از پنجره بنگر
ببین پاییز در راه است و با نجوای غمگینش
به گوش جنگل سرسبز
نوای دلنشین خواب را خواند
و مرغان مهاجر بال بگشودند به دیگر سوی
کنون خواهم که رو در روی او
بنشسته و آرام و ساکت دور از غوغا
بخوانم نغمه ی یکتایی او را
و چون یک قطره ی کوچک
به دریای وجودش غرق گردم من
کمی آهسته تر دنیا
دمی مهلت بده اینک
1392/08/06 - 23:47